ضرب المثلی قدیمی هست که میگوید «سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند»، اما انسان های پر بازده وقتی پای کار به میان میآید این ضرب المثل را از ذهن خود خارج میکنند.
این دست انسانها به جای آنکه اجازه دهند عادات، روتین ها، و رویه های معمول بر روزشان حاکم شود و زندگی شان را روی حالت خودکار قرار دهد، مرتب رویه های خود را تغییر میدهند و حتی به کلی از نو میسازند؛ چه به این کار نیاز داشته باشند و چه نه. اینها گفته های Charles Duhigg، گزارشگر نیویورک تایمز است.
او این شیوهی به ظاهر غیر منطقی تفکر را حین نوشتن اولین کتاب خود به نام «قدرت عادت» کشف کرد. دوهیگ در زندگی خود با انسان های فوق العاده پر بازدهای برخورد داشته است از جمله Atul Gwande، یکی از نویسندگان نیویورکر که از قضا جراح، محقق، و نویسندهی چهار کتاب نیز هست.
دوهیگ تصمیم گرفت بفهمد چرا برخی افراد خاص قادرند در طول یک روز نسبت به اغلب انسانها کار های بیشتری انجام دهند. او یافته های خود را در کتاب دومش با عنوان «با هوش تر، سریع تر، بهتر» با مخاطبان در میان گذاشت که در ادامه برخی از نکات مهم آن را با هم مرور خواهیم کرد:
اتخاذ شیوه های جدید به تمرکز نیاز دارد
دوهیگ می گوید: «من متوجه شدم تقریباً تمام کسانی که بازده بالایی دارند، عامدانه تصمیم گرفتهاند به بالا بردن بازده خود فکر کنند». قرار دادن عنان زندگی در دست عادات ممکن است برای مدتی نتیجه بخش باشد، اما مشکل اینجاست که وقتی اثر خود را از دست میدهد متوجه این موضوع نمیشویم. او میافزاید: «عادات ما ابزار های مفیدی هستند، اما همانقدر که میتوانند به ما کمک کنند، میتوانند جلوی پیشرفت ما را نیز بگیرند. همه چیز به این بستگی دارد که آگاهانه خود را به انتخاب عادات خاصی تشویق کنید یا کورکورانه بندهی عادات فعلی خود شوید».
پر بازده ترین انسانها به جای آنکه شیوهای پیدا کنند و باقی عمرشان را به همان بچسبند، مدام در حال امتحان کردن شیوه های جدید هستند. دوهیگ در این باره میگوید: «روش کار آنها به این صورت است که مثلاً ۶ ماه شیوهی استفاده از پرونده و نت برداری به سبک دیوید الن را برای انجام کار هایشان در پیش میگیرند. سپس تصمیم میگیرند شیوهی تازهای را امتحان کنند و مثلاً به سراغ کدگذاری پروندهها و فایلها با استفاده از رنگ میروند. بعد باز سیستم جدیدی کشف میکنند. این گشت و گذار آگاهانه در شیوه های مختلف انسان را مجبور میکند عامدانه به بازده خود فکر کند».
بازده بالا نیازمند بهبود مداوم است
به گفتهی دوهیگ برخی افراد به صورت طبیعی نسبت به دیگران بازده بیشتری دارند. اما تغییر شیوهها و رویهها به طور اخص برای کسانی که در بالا بردن بازده خود دچار مشکل هستند اثربخش است. علت این امر آن است که بالا بردن بازده نیازمند توجه، تمرکز و پذیرفتن چالش است.
دوهیگ در کتاب خود با یکی از بازیکنان مطرح بازی های فکری مصاحبه کرده است که مهارت های تصمیم گیری اش بازده بالایی برایش رقم میزنند. دوهیگ می گوید: «از او پرسیدم چرا در تصمیم گیری مهارت دارد و جالب اینجا بود که گفت ذاتاً مهارتی در این کار ندارد و در حقیقت کاملاً برعکس است. در واقع او همیشه به تصمیم گیری هایش فکر میکند و آنها را به آزمون میگذارد».
دوهیگ میافزاید عجیب است که پر بازده ترین انسانها لزوماً همیشه احساس پر بازده بودن نمیکنند. در حقیقت فکر میکنند به اندازهی کافی بازده ندارند، اما از این نگرانی خود برای طراحی ساز و کار تازهای بهره میگیرند که آنها را وادار میکند مدام به بازده شان فکر کنند.
از طرف دیگر کسانی که فکر میکنند انسان های پر بازدهی هستند اغلب احساس اعتماد به نفس کاذب دارند و حتی از شیوه های خود به اشتباه دفاع میکنند که همین امر تمایل آنها به تغییر را از بین میبرد.
دوهیگ میگوید: «آسان ترین کاری که میتوان انجام داد این است که فکر نکنیم بهره ور هستیم. انسان های بهره ور خود را به فکر کردن به چیز هایی وادار میکنند که در غیر این صورت شاید در پس زمینهی ذهنشان باقی میماند. آنها به این ترتیب مدام در حال بهبود خود خواهند بود».
منبع : وبسایت چطور